English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5243 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
image format U اندازه شیشه عکاسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
negative photo plane U افق شیشه عکاسی
photogravure U گراور سازی از روی شیشه عکاسی
negatives U گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative U گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
image format U اندازه فیلم عکاسی
imagery sortie U پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
denitometer U وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
spectrozonal photography U عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
continuous strip imagery U عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
ink bottle U شیشه مرکب شیشه جوهر
plate glass U شیشه سنگ شیشه تختهای
glassman U تاجر شیشه شیشه ساز
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
flatbed U وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
lens distortion U خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
glass wool U پشم یا براده شیشه پشم شیشه
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
photogeny U عکاسی
photography U عکاسی
telephoto U عکاسی رادیویی
photographic U وابسته به عکاسی
photographic strip U باند عکاسی
photographic scale U مقیاس عکاسی
telephotography U عکاسی رادیویی
photography U لوازم عکاسی
line of collimation U خط محور عکاسی
photoionization U یونش عکاسی
facsimile U عکاسی رادیویی
kodak U دوربین عکاسی
photographic strip U نوار عکاسی
facsimiles U عکاسی رادیویی
heliochrome U عکاسی رنگی
flash photography U عکاسی شب بابرق
flashlights U لامپ عکاسی
filmed U فیلم عکاسی
faxing U عکاسی رادیویی
photographic accessories U لوازم عکاسی
wirephoto U عکاسی رادیویی
shutterbug U عاشق عکاسی
faxes U عکاسی رادیویی
faxed U عکاسی رادیویی
fax U عکاسی رادیویی
flash U فلاش عکاسی
flashed U فلاش عکاسی
flashes U فلاش عکاسی
brownie U یکجوردوربین عکاسی
brownies U یکجوردوربین عکاسی
imagery U عکاسی هوایی
radiophoto U عکاسی رادیویی
aerial photography U عکاسی هوائی
phototelegraphy U عکاسی رادیویی
photochromy U عکاسی رنگی
film U فیلم عکاسی
photographic chemistry U شیمی عکاسی
photographic fixing U ثبوت عکاسی
dark room U تاریکخانه عکاسی
flashlight U لامپ عکاسی
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
photoflash U فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
camera nadir U محورلولایی دوربین عکاسی
camera axis U محور دوربین عکاسی
fan cameras U دوربینهای عکاسی منظرهای
thermal imagery U عکاسی مادون قرمز
camera دوربین یا جعبه عکاسی
exposure station U ایستگاه عکاسی هوایی
flash lamp U لامپ پر نور عکاسی
isocentre U خط المرکزین دوربین عکاسی
telephotography U عکاسی از راه دور
exposure scale U جدول پرتوگیری [عکاسی]
Dont move . Hold it. Keep stI'll. U بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
photographically U از روی علم عکاسی
to print out U چاپ کردن در عکاسی
dicing photography U عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
bombardment photography U عکاسی از بمباران هوایی
vidicon U لوله دوربین عکاسی
filmstrip U فیلم عکاسی 53 میلمتری
flash bulb U فلاش دوربین عکاسی
cameras U دوربین یا جعبه عکاسی
heliocheomy U عکاسی بارنگ طبیعی
iris U دیافراگم [دوربین عکاسی]
(iris) diaphragm U دیافراگم [دوربین عکاسی]
safelight U چراغ تاریکخانه عکاسی
fixer U دوای ثبوت عکاسی
flashbulbs U لامپ پرنور فلاش عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
folded optics U وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
flashbulb U لامپ پرنور فلاش عکاسی
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
imagery U شبیه سازی عکاسی کردن
platinotype U عکاسی بوسیله املاح پلاتین
camera magazine U جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera obscura U اطاقک تاریک جعبه عکاسی
photoengraving U گراور سازی بوسیله عکاسی
thermal crossover U تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
time exposure U مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
ground position U نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
thermal imagery U عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
telecamera U دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
sortie plot U شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
canadian , grid U سیستم شبکه بندی عکاسی برجسته منشوری
panoramic U دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
zoom lenses U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lens U عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
sonne photography U روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
gauged U اندازه اندازه گیر
gauge U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
coverage index U کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
infrared resolution U تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
latensification U تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
crab angle U زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
tip U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
box camera U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box cameras U دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
pantoscope U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
images U وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
image [وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
pane U شیشه
bottle U شیشه
glass U شیشه
glazier U شیشه گر
glazier U شیشه بر
panes U شیشه
plate U شیشه
glass cutter U شیشه بر
glassblower U شیشه گر
plates U شیشه
bottles U شیشه
water glass U اب شیشه
glass blower U شیشه گر
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
light trap U اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
panoramic camera U دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
camera cycling rate U نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
silicate of soda U شیشه مایع
opaline U شیشه مات
glass U شیشه الات
obscured glass U شیشه مات
sodium metasilicate U شیشه مایع
obsidian U شیشه معدنی
bottle brush U شیشه پاک کن
vial U شیشه نمونه
sight glass U شیشه مرئی
optic U شیشه عینک
sheetglass U ورق شیشه
obscured glass U شیشه تار
sodium silicate U شیشه مایع
vitrification U تبدیل به شیشه
vitrification U شیشه سازی
vitriform U شیشه مانند
glass U شیشه گرفتن
muscovy glass U شیشه معدنی
sheetglass U شیشه ورق
opalline U شیشه مات
soluble glass U شیشه مایع
glassware U شیشه الات
sandiver U ریم شیشه
spun glass U شیشه ریسیده
glassy U شیشه مانند
glazing U شیشه کاری
plate glass U شیشه لوحی
glasshouses U شیشه گرخانه
glasshouse U شیشه گرخانه
quartzite brick U سنگ شیشه
tempered glass U شیشه ابداده
safety glass U شیشه ایمنی
stined glass U شیشه رنگی
stock bottle U شیشه ذخیره
brushes U شیشه شور
brush U شیشه شور
safety glass U شیشه بی خطراتومبیل
safety glass U شیشه نشکن
sandiver U خلط شیشه
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
2interfereometry
1مقاله در مورد اندازه گیری شیفت فرکانسی
1کنایه از چیست
4express, overexpression
2high dimentional task solution space
1‌‌زوار دور شیشه پنجره‌ ‌]
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com